NaZaNiN jOoN
من بی تـــو، شعر خواهم نوشت… تـــو بی من چه خواهی کرد؟

 

 

 غم انگیز است اگر تو را نخواهد !
مسخره است اگر نفهمی !!
احمقانه است اگر اصرار کنی…!

 

 

 

 خدایا
گله نمیکنم…
ولی کاسه ام را اینقدر خالی دیده ای
که هر چه خواسته ام را
در کاسه ام میگذاری!

 

 

 

 

هم بازی قدیم
چشم نگذار
آنقدر دورم که
با شمردن همه اعداد هم
پیدایم نمی کنی!!!!.

 

 

 

 

انصـاف نیـست،
کـه دنیـا آنقـدر کوچـک باشـد
که آدم هـای تـکراری را روزی صـد بـار ببینـیم…
و آنـقدربـزرگ بـاشـد
که نتوانیم آن کسی را که میخـواهیـم حتـی یـک بـار ببینیـم

 

 

 

شاید دیگر نباشم
چه بودنی؟؟
وقتی‌ شب کنار خودت میخوابی
صبح در کنار او بیدار میشوی

 

 

 

 

لمسَــت کردم
ای کاش هیچگاه تن به خواسته ات نمیدادم
همیشه فکر میکردم تا یکی شدن تنها یه قدم فاصله داریم
اگر میدانستم روزی لمس تنت اینگونه فاصله می اندازد
بین من و تو بین این همه احساس
هرگز تن به هوسی نمیدادم که می پنداشتم
انتهای ِ عشق است

 

 

 

 

 

چیز دیگری نمی خواهم،
شاید فقط سهمم را!
از آغوش تو
که روزها به جنونم می کشد
شبها شاعر…!!

 

 

نامت را بر باد نوشته بودم
تا فراموشم شود
اما ندانستم
گردبادی از
نامت… یادت…
مرا به کام خود کشیده است

 

 

 

 

در من
کوچه هاییست که با تو…
سفر هاییست که با تو…
روزهایست که باتو…
شبهاییست که با تو…
عاشقانه هاییست که باتو…
نگشته ام
نرفته ام
سر نکرده ام
آرام نیافته ام
نگفته ام
می بینی چقدر با تو کار دارم؟
زودتر بیا!

 

 

 

 

 

 

می دانی
که من
جز با تو
یا هر کس که باشم
باز تنهایم…؟

 

 

 

چندی است زیاد حرف می زنم اما حرف هایم را نمی زنم

 

 

 

 

از زیـر سنـگ هم کـه شده پـیدایم کـُن
مـدت هاست که تـنهـایی هـای مـرا
دست هـای جـستجوگـری لـمس نکـرده انـد

 

 

 

 

هنوز هم
چشمانم نگاهت را
نگاهم لبانت را
و لبانم لبانت را نشانه میرود
در طلب یک بوسه
هنوز هم زیباست انتظار آغوشت را کشیدن
حتی زیباتر از گذشته

 

 

 

 

 

شبیه همه ی کارهای غیر ارادی ست
به تو فکر کردن؛
مثل نفس کشیدن، مثل تپیدن دل
اگر جلواش را بگیرم
مُرده ام!

 

 

 

 

گویـــا فرامـ‌وش کـــ‌رده ایی هـ‌مـ‌یـ‌ن دسـ‌ت و دلـ‌ــــ‌بازی درخـ‌رج کـ‌ردن احـ‌سـ‌اس بود کـ‌ه بـ‌ه عـ‌شـ‌قــ‌م کــِـ‌شـ‌انـ‌د… که به آتشم کشاند

 

 

 

 

مـن هـمانی ام که
بی تو
پای تمام دوست داشتنهایم ایستاده ام

 

 

 

 

قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت برای من آخر دنیا بود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

★ ℕÅSⅈℳ ★
ساعت19:25---7 فروردين 1392
سلامم هنسلیم خوبی وبت خیلی خوجگله افلینعاشختممممم

محمد هادی
ساعت17:47---5 فروردين 1392
ما که همیشه میگیم پرچم بچه های تهران بالاست ولی الان تو با وبلاگت ثابتش کردی

ابی
ساعت3:17---5 فروردين 1392
وبلاگت خیلی خوگشله اصن در سطح کاملا حرفه ای هست ایول...ولی مطالبش و موضوش رو که میبینم ادمو غمگین میکنه البته قشنگه مطالبت یه چندتایی که خوندم که خوب بود...عکساتم قشنگه..مخصوصا اون بالایی اون گوشه خخخخ ..تو یه کلام وبت نشون دهنده ی روح زخم خوردت هست

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,2:7به قلم: نازنین جوون ™